فرهاد فيروزي در بزرگداشت هوشنگ گلشيري(3):
سنگي ديگر بر سنگبناي ميراث گلشيري
بهاعتقاد فرهاد فيروزي؛ به محض اينكه نام گلشيري به زبان
ميآيد، عدهاي هيجانزده به زبان او اشاره ميكنند.عدهاي برميآشوبند و به
سختخواني اشاره ميكنند و معتقدند كه داستان ندارد.
ایلنا: «خنك آن
قماربازي كه بباخت هرچه بودش بنماند هيچش الا، هوس قمار ديگر» اين سطر در
كارهاي گلشيري دوبار استفاده شده است. يكبار در آغاز برده «گمشده راعي» و
دفعه دوم در مقدمهاي كه بر مقدمه شماره يك كارنامه نوشته شد و ديماه 1377
منتشر شد.
فرهاد فيروزي(از شاگردان گلشيري) سخنانش را در تالار باستاني
پاريزي دانشكده ادبيات اينطور شروع كرد و گفت: پاييز 1377، پاييز خوبي نبود.
البته شماره(1) قرار بود، بسيار زودتر در بيايد. اگر كسي هست كه فضاي آن
روزها را به ياد نميآورد به تاريخ معاصرمان رجوع كند. در مقدمه همين شماره
كارنامه، درمورد نشرياتي كه در آنها كار ميكرده، نوشته است كه به جنگ
اصفهان، مجله مفيد و زندهرود و نقد آگاه اشاره كرده است. اما كارنامه؛
نخستين نشريهاي هست كه به سردبيري خودش منتشر ميكند. بدون اينكه مجبور باشد
خودش را پشت سر ديگران پنهان كند و در سايه سردبيري كند.
فيروزي گفت:
كارنامه براي گلشيري اتفاق بسيار مهمي بود و بسيار دوستداشتني است، وقتي كه
عكس ابوالحسن نجفي را روي جلد شماره يك ميبينيم. نجفي، به عنوان معلم و دوست
آنقدر براي گلشيري مهم است كه شماره يك را با او آغاز ميكند. گلشيري خودش
معلم بود و قدر معلمها را بسيار به جا ميآورد و رابطه شاگرد و معلمي، برايش
بسيار مهم بود. اما اي كاش آن شعر به درستي در كارنامه منتشر ميشد و به جاي
«قمار ديگر»، «قمار آخر» چاپ نميشد، ايكاش كلمه آنقدر جادو نداشت و امروز
گلشيري خودش اينجا بود و به جاي من و رفويي و ديگران، خودش براي شما حرف
ميزد و داستانخواني ميكرد.
فيروزي با اشاره به زبان در داستانهاي
گلشيري گفت: اين موضوع بسيار گسترده است. اما به محض اينكه نام گلشيري به
زبان ميآيد، عدهاي هيجانزده به زبان او اشاره ميكنند و عدهاي ديگر
برميآشوبند و به سختخواني كارهاش اشاره ميكنند و معتقدند كه داستان ندارد.
امروز اين بحث آنقدر گسترده شده كه شايد بد نباشد، يكبار تلاش كنيم و بفهميم
زبان در داستانهاي گلشيري چيست. مگر داستاننويس با ابزاري به جز زبان
مينويسد؟ طبيعي است كه هركسي با قدرتهاش، ميتواند كارهاي متفاوتي در اين
عرصه انجام دهد. فقط از طريق خواندن آثار گلشيري است كه ما واقعا ميتوانيم
به اين نكته پي ببريم كه آثار گلشيري سختخوان هست يا نه!
وي در ادامه
گفت: داستان «شازده احتجاب» نام آشنايي دارد. اما براي من بسيار پيش آمده كه
در جلسات مختلف با آدمهايي مواجه شدهام كه اين كار را نخواندهاند.
اگر
امروز دور هم جمع شدهايم تا براي گلشيري بزرگداشتي گرفته شود، بيشتر به اين
خاطر است كه با آنچه او آفريده آشنا شويم و در مورد آثارش كنجكاو شويم. به
راحتي امكان دارد كه از برخي از آثار او خوشتان نيايد. ايرادي ندارد. اما
ميراثي را كه در داستاننويسي و زبان داستاننويسي به يادگار گذاشته را
بشناسيد و سعي كنيد سنگي بر سنگبناي ميراث او اضافه كنيد.
وي افزود:
«بره گمشده راعي» در سال 56 منتشر شده است و امروز در بازار نيست اما نسخه
كامل آن را ميتوانيد در سايت گلشيري پيدا كنيد. توجه داشته باشيد كه آيا
زبان اين داستان همان زبان معصوم اول يا شازده احتجاب را دارد؟ وقتي از
داستان گلشيري حرف ميزنيم، وارد عرصه داستاننويسي مدرن شدهايم. يعني
كاربري زبان دلايل فني و درونمتني دارد.
يكي از نكات ديگري كه در مورد
زبان در آثار گلشيري مطرح ميشود، اين است كه در آثار گلشيري ميتوانيم با
سطوح مختلف زبان مواجه شويم، يعني علاوه بر زبان راوي، باقي شخصيتها هم با
استفاده از زبان گفتوگوهايشان، لايهاي ديگر در داستان به وجود ميآورند.
اين ويژگيهاي زباني در داستانهاي مختلف، متفاوت است.
پايان
پيام
1389/2/14 - 14:25:48
کد خبر : 121698
اعلام نظر