- در بخش داوري و تشکيلات جايزه مهرگان چه تغيير
ماهيتي و در چه سالي و به چه دليلي رخ داد؟
رويه داوري
امسال نسبت به سال هاي پيش تغييري نکرد. داورها کتاب ها را طبق
برنامه مي خواندند و در جلسات دو هفته يک بار نظرات خود را بيان
مي کردند. از لحاظ تشکيلاتي نيز امسال چيزي در جايزه مهرگان ادب
تغيير نکرد. البته امسال نيز مانند سال پيش اين جايزه مستقل از
موسسه پکا کار خود را پيش برد. اصولاً وجود اسپانسرهاي مختلف
موجب شد که اين جايزه نياز چنداني به اين يا آن موسسه نداشته
باشد هرچند نمي توان منکر همراهي هاي ذي قيمت پکا و مديران محترم
طي دوره هاي اول تا ششم شد. تغيير ديگر باز به سال 1384 مربوط مي
شود. در آن سال تصميم گرفته شد با توجه به تعداد کتاب هاي منتشر
شده بررسي کتاب ها به عهده سه داور گذاشته شود. توجه داشته باشيد
که بعضي از جوايز فرانسه و امريکا و انگليس که بيش از صد کتاب را
مورد ارزيابي قرار مي دهند، فقط سه داور داشته و دارند.
- هيات داوران در جايزه مهرگان چند نفر هستند؟ آيا مي
توانند ادعا کنند که به تمام آثار چاپ شده ايراني در حوزه ادبيات
داستاني در سال گذشته دسترسي داشته و همه را خوانده
اند؟
هيات داوران مهرگان ادب سه نفر هستند. خانم شهلا
زرلکي، آقاي عليرضا سيف الديني و خود من به عنوان دبير. سرکار
خانم دکتر پروين سلاجقه نيز مشاور هيات داوران است و ما در امور
مختلف از نظريات و آراي صائب ايشان استفاده مي کنيم. در مورد
مطالعه کليه آثار چاپ شده از سوي داوران، بايد بگويم که دبيرخانه
مهرگان از اين حيث سعي مي کند جانب انصاف را نگه دارد و حتي کتاب
هاي مهجور منتشره در شهرستان ها را با هزينه زياد تهيه و به نظر
داوران برساند. کساني که در دبيرخانه کار کرده و مي کنند، مي
دانند که گاهي اين هزينه چهار تا پنج برابر قيمت پشت جلد کتاب
است فقط به اين دليل که مبادا حق کسي پايمال شود. براي ما فرق
نمي کند که نويسنده مسلمان است يا مسيحي يا... مهم متن است نه
عقايد و ايدئولوژي صاحب متن. در مورد دسترسي به تمام متن ها بايد
گفت که به هر صورت کتاب ها را مي توان پيدا کرد؛ مگر اينکه مثل
اثري باشد که در پايان ماه هشتم سال 1386 چاپ شد و چاپ آن در
شناسنامه اش سال 1385 قيد شده بود؛ آن هم پس از برگزاري اهداي
جوايز مهرگان.
- چرا جايزه مهرگان در حوزه يي مانند محيط
زيست فعال است ولي بخش مربوط به شعر ندارد؟ جاي خالي آن را به
طريقي احساس نمي کنيد؟
حوزه علم و محيط زيست اسپانسر
داشته است و اين فرد مي خواست جايزه در همين عرصه اهدا شود.
مهرگان ابتدا در حوزه داستان کوتاه هم جايزه نداشت، اما با اصرار
و ابرام اهل قلم، خصوصاً جوان ها، اين جايزه به کمک يک بانوي
ديگر فرهنگ دوست در برنامه گنجانده شد. تا جايي که من اطلاع
دارم، قرار بود در حوزه شعر، ترجمه، نقد، طرح روي جلد، فيزيک،
شيمي، رياضي و رشته هاي ديگر هم جوايزي در نظر گرفته شود اما
مشکلات فراوان مانع شدند که اين اهداف عملي شوند. در جامعه ما
انجام کارهاي اجتماعي بسيار دشوار است و کار فرهنگي از همه
دشوارتر. آيا مي دانيد براي همين سه، چهار جايزه مهرگان هيات
اجرايي و در راس آنها آقاي زرگر چه مشقتي را تحمل مي کنند؟ البته
براي جوايز مهرگان اسپانسرهايي پيدا مي شوند که حاضرند هر سال
چند ده ميليون تومان اهدا کنند، اما اولاً مهرگان به هر اسپانسري
پاسخ مثبت نمي دهد، ثانياً مشکل فقط پول نيست. مشکل اين است که
نمي خواهند بپذيرند جوايزي مثل مهرگان، گلشيري و منتقدان مطبوعات
(داستان و شعر) جزيي از پيکره و ساختار فرهنگي اين کشورند نه
بخشي از قواي قهريه. شايد دست اندرکاران اين جايزه ها سياست هاي
اجتماعي و اقتصادي را درست نپندارند، اما منتقد فرهنگي اند ، نه
خصم . تا زماني که به جوايز با چشم کنوني نگاه مي شود، تمام اهل
قلم هم نمي توانند آنها را از حيث کمي و کيفي ارتقا دهند.
- داوري در چند مرحله و به چه شکل صورت مي گيرد؟ آيا
احتمال تاثيرپذيري داوران از کار يکديگر وجود دارد؟
ابتدا
با نظر اجمالي داوران آثار عامه پسند و عام کنار گذاشته مي شوند.
سپس، کتاب هاي باقي مانده در تعداد چهار تا شش اثر براي هر دو
هفته مطالعه و پس از بحث در جلسه، تصميم گرفته مي شود اين يا آن
اثر بماند يا کنار گذاشته شود. در نهايت ممکن است براي مثال از
شصت اثر هفده اثر باقي بماند. سپس روي اين هفده اثر بحث مي شود.
براي نمونه هشت اثر باقي مي ماند و.... در تمام اين مراحل مشاور
هيات داوري همچون اعضا نقش دارد و چه بسا روي تصميم ما اثر مهم و
تعيين کننده بگذارد.
- از نظر شما آثار ادبي در سال هاي
اخير از نظر کيفي افت نکرده اند؟ آيا اين يکي از دلايل کم اقبالي
آثار جايزه گرفته در ميان مردم نبوده است؟
اينکه آثار
ادبي افت کرده اند يا اعتلا يافته اند، بحثي مستقل از جوايز ادبي
است. از ذکر اين مثال شرمنده ام، اما در هيچ جاي دنيا افت کيفيت
ماشين رختشويي و مداد و پتو را به جوايز دريافتي يا دريافت نشده
از وزرات صنايع نسبت نمي دهند که حالا ما افت غاحتماليف داستان
را به چند جايزه بي سقف و پناه و عملاً آواره نسبت بدهيم. اين
موضوع بحث جامعي است و جاي آن در مصاحبه و مقاله ديگري است.
دلايل تئوريک آن را بسياري از صاحب نظران مي دانند و من فکر مي
کنم شما پرونده ديگري براي آن بگشاييد. با کمال ميل من هم شرکت
مي کنم. در ضمن چه کسي گفته جوايز ادبي در ميان مردم اقبال
نداشته است. اگر منظورتان مردمي است که سريال هاي تلويزيوني
مبتذل نگاه مي کنند و شيفته مدونا هستند، حرف تان درست است. اما
اگر منظورتان طيف نحيف کتابخوان است، استقبال آنها بد نبوده است.
رمان «و ديگران» نوشته خانم ميرقديري برنده سال 1385 مهرگان به
چاپ چهارم رسيده است. بي شک خوانندگان آن، قشر کتابخوان بوده اند
نه کساني که به دليل تبليغات جهت دار از ادبيات جدي دور نگه
داشته شده اند.البته اقبال از کتاب هاي مطرح در جامعه ما در حد
کشورهاي اروپايي و امريکاي لاتين نيست و نبايد هم باشد. چون
يادتان باشد که آنجا صدها موسسه و نهاد غيردولتي - چه بسا بيش از
هزار - و مهم تر از همه، خود دولت حامي بي چون و چراي ادبيات جدي
اند.
- چرا حاشيه هاي فراواني حول و حوش جوايز ادبي هر
ساله به وجود مي آيد؟
در يک جامعه سنتي، هميشه حاشيه بر
متن سيطره دارد. هر کس تيم فوتبال مورد علاقه اش موفق نمي شود،
راحت تر است که حاشيه بافي کند تا علت يابي. کسي که کتابش در
جوايز ادبي جايگاهي کسب نمي کند، چاره يي جز حاشيه سازي ندارد.
من باطناً به او حق مي دهم. او به عنوان يک انسان حق دارد در
قبال هر پديده يي واکنش نشان دهد؛ از جمله عدم موفقيتش در جوايز
ادبي. در کشورهاي ديگر هم با نسبت کمتري اين اتفاق مي افتد. به
نظر من نبايد زياد به اين امر دامن زد. روي نويسندگان ما فشار
زيادي وارد مي شود؛ از ارتزاق نان روزمره گرفته تا چاپ کتاب شان.
بنابراين چنين واکنش هايي، آن هم با توجه به وضعيت سنتي بودن
جامعه، امري نسبتاً عادي است.
- به نظر شما اعتبار يک
جايزه ادبي تابع چه عواملي است؟
اعتبار يک جايزه به دانش،
بي طرفي و انصاف و سيستم داوري آن جايزه بستگي دارد و بس. احدي
نبايد در اين داوري دخالت کند و تنها احکام حاکم بر قضاوت، ميزان
توانايي علمي داوران باشد و شرافتمندي آنها.
- آرا، سليقه
هاي شخصي و مانورهاي مطبوعاتي تا چه اندازه بر ذهن داوران مهرگان
ممکن است تاثير بگذارد؟
در مورد تاثير نقدهايي که در
روزنامه ها و ماهنامه ها و سايت ها درباره رمان ها و مجموعه
داستان ها نوشته اند، بايد بگويم شماري از آنها از نقد علمي
فاصله داشتند و دارند؛ يا اثر را مي ستودند و مي ستايند يا تخريب
مي کردند و مي کنند. عده يي هم بودند و هستند که نقدهاي مدرن و
منصفانه نوشتند، اما داوران مهرگان ادب کار خود را مي کنند. براي
مثال در سال 1383 روي رمان «نام ها و سايه ها» هيچ نقدي نوشته
نشده بود، اما اين رمان از نظر هيات داوران مهرگان ادب بهترين
رمان سال 1382 شناخته شد. با اين وجود نقدي از سوي خود من روي
اين رمان در کتاب ماه ادبيات و فلسفه نوشته شد تا نشان داده شود
که داوران مهرگان ادب نقاط ضعف اثر برگزيده خود را مي شناسند. يا
روي کارهايي مثل «آبي تر از گناه» نوشته محمد حسيني و «ماهي ها
در شب مي خوابند» اثر سودابه اشرفي که حالا به چاپ چهارم رسيده
اند، پيش از مراسم مهرگان، نقدهايي نوشته نشد، مگر يک مرور کتاب
از يک جوان ژورناليست و نقدهايي از خود من. ولي همين رمان ها
برگزيده شدند. رمان «کيمياخاتون» نوشته سعيده قدس نيز مورد عنايت
منتقدان نبود، ولي جزء کارهاي برگزيده مهرگان شد و خود من سه نقد
بر آن نوشتم و حالا به چاپ دهم رسيده و به زبان هاي انگليسي و
ترکي استانبولي ترجمه شده است. در صورتي که رمان هايي که روي
آنها زياد تبليغ شده بود، در مهرگان ادب حتي جزء بيست اثر نهايي
نشدند چه رسد به اينکه در فهرست برگزيده پنج کتاب قرار گيرند.
البته آن آثار ستايش شده معمولاً در جشنواره هاي گلشيري و
منتقدان مطبوعات نيز جايگاهي کسب نکرده بودند. اين نکته به دلايل
زيادي امر مثبتي در امر داوري است.