گروه فرهنگي؛اگر تمام مجوزهاي لازم صادر شود و هيچ
اتفاق پيش بيني نشده تازه يي رخ ندهد مراسم پاياني هفتمين
دوره جايزه گلشيري روز جمعه 30آذر ماه برگزار مي شود. سال
دشوار جايزه هاي ادبي خصوصي با اعلام برندگان اين جايزه در
حالي به پايان مي رسد که کاهش انتشار کتاب هاي جدي در سال
85 و دردسرهاي برگزاري جايزه يکي از دشوار ترين دوره هاي
فعاليت نهادهاي خصوصي فرهنگي را در ايران رقم زد. اين همه
اما باعث نشد که حتي اندکي از توجه اهالي فرهنگ به اين
جايزه ها کاسته شود و گواه آن پرونده ها مطبوعاتي بود که
به دقت به نامزدها و حواشي جايزه گلشيري پرداختند. آنچه در
اينجا مي خوانيد يک جور بازي سرخوشانه حدس و گمان است با
نامزدهايي که به نظر مي رسد امکان برنده شدنشان در جايزه
گلشيري بيشتر است. آنچه اين بازي را جذاب تر مي کند اما،
برنده شدن کتابي است که پيش بيني هاي ما را به هم
بريزد.
|
رمان
خط
تيره آيلين
انتشار اين رمان از طرف نشر ققنوس براي ماه منير
کهباسي چهل و شش ساله که پيش از اين يک رمان و سه مجموعه داستانش
توجه چنداني را برنينگيخته بود، تولد حرفه يي تازه يي به حساب مي
آيد. کهباسي در اين رمان به مولفه هاي آشنا و تکرارشونده در
داستان هاي نويسندگان زن سال هاي اخير پايبند مي ماند. تاثير
شخصيت اصلي رمان «چراغ ها را من خاموش مي کنم» نوشته زويا پيرزاد
بر راوي کتاب او کتمان ناپذير است اما در مقابل اين نويسنده با
دقت و جسارت بيشتري تلخکامي ها و مصائب زندگي زنان ميانسال
شهرنشين را تصوير مي کند. بسياري از مخاطبان پيگير ادبيات
داستاني فارسي تسلط کهباسي را بر تکنيک هاي بازنمايي واقع
گرايانه ستودند و بسياري که آثار پيشين او را خوانده بودند بر
بلوغ اين نويسنده در به کارگيري لحن شاعرانه در روايت تاکيد
کردند. اين کتاب بلافاصله بعد از دريافت تنديس بهترين رمان جايزه
«روزي روزگاري» در ارديبهشت امسال از مرز چاپ اول گذشت. هرچند
نام اين کتاب در فهرست بلند بالاي جايزه ادبي مهرگان آمده بود
اما با بي اعتنايي جايزه منتقدان مطبوعات مواجه شد. اما براساس
موضع گيري موافق جايزه بنياد گلشيري به اين طيف از نويسندگان زن
شانش خط تيره آيلين از دو نامزد پراميد ديگر اصلاً کمتر نيست.
سرخي من از تودر ميان نامزدهاي
بهترين رمان سپيده شاملو يک بار در اولين دوره جايزه گلشيري به
خاطر رمان « انگار گفته بودي ليلي» تنديس بهترين رمان اول را
دريافت کرده. در آن دوره رمان شاملو تنها نامزد اين بخش بود.
دستمايه شاملو در دومين رمان هم ناهنجاري هاي رواني شهرنشينان
است که در بستر داستاني پر فراز و نشيب طرح مي شود. شاملو کم و
بيش در آميختن داستان هاي روانشناختي و جريان مسلط داستان شهري
فارسي موفق عمل کرده است. اين رمان جزء سه اثر نهايي جايزه روزي
روزگاري بود. اما به طرز حيرت آوري به جمع نامزدهاي جايزه مهرگان
راه نيافت. اين اتفاق باعث شد يکي از مهم ترين سوال خبرنگاران از
دبير جايزه مهرگان درباره نامزد نشدن « سرخي من از تو» باشد. اما
سپيده شاملو مثبت ترين واکنش ها را از خوانندگان خود ديد که در
مدت يک سال کتاب او را به چاپ چهارم رساندند. با رعايت جوانب
احتياط در پيش بيني و گمانه زني مي توان گفت سپيده شاملو و اصغر
الهي که آثارشان امسال جايزه يي را به خود اختصاص نداده، از شانس
بيشتري براي دريافت تنديس بهترين رمان بنياد گلشيري
برخوردارند.
سالمرگيدر بخش
رمان، آنطور که از شواهد برمي آيد، «سالمرگي» اصغر الهي، يکي از
شانس هاي اصلي براي گرفتن جايزه «گلشيري» است. «اصغر الهي» از
نويسنده هاي قديمي است که پس از سال ها بار ديگر با انتشار رمان
«سالمرگي» توجه جامعه ادبي را به خود جلب کرد و نقدهاي فراواني
که بر اين کتاب نوشته شد و نامزد بودنش در چند جايزه ادبي از
جمله «مهرگان» و «نويسندگان و منتقدان مطبوعات» و «کتاب سال»
نشان از رويکرد مثبت منتقداني با سلايق مختلف به اين کتاب
داشت.«الهي» در «سالمرگي» نسبت به داستان هاي قبلي اش به تجربه
يي تازه و متفاوت دست زده و فرم روايي کارش عاملي بود که بيش از
هر عامل ديگر واکنش مثبت منتقدان را نسبت به اين اثر برانگيخت و
اکثر منتقدان از آن به عنوان رماني موفق ياد کردند. جريان سيال
ذهن راوي و استفاده از روايت هاي تو در تو بدون گم شدن خط اصلي
ماجرا از ويژگي هايي است که رمان «سالمرگي» را خواندني مي کند و
شيوه غيرکليشه يي پرداختش به تنهايي انسان ضمن آنکه زبان حال
بسياري از آدم ها است، با داشتن ويژگي منحصر به فرد، آن را از
دام تجريدي بودن مي رهاند و به مصداقي زنده و ملموس نزديک مي
کند. «اصغر الهي» با رمان «سالمرگي» در کنار «محمدرحيم اخوت» يکي
از قديمي ترين نويسندگاني است که نامش در کنار نويسندگان نسل
جديد در فهرست نامزدهاي جايزه «هوشنگ گلشيري» به چشم مي خورد و
به نظر مي رسد نسبت به ديگر رقيبان در بخش بهترين رمان، شانس
بيشتري براي گرفتن اين جايزه داشته باشد.در اين مورد حتي اگر
بخواهيم به خرافه هاي رايج هم تن بدهيم، باز نمي توانيم از کنار
نام «اصغر الهي» به عنوان نامزدي که احتمال برنده شدنش بسيار است
بي تفاوت بگذريم.
رمان اول
حلقه
کنفي
براساس آن جمله قديمي که خيلي ها به پيکاسو
نسبت مي دهند، وحيد پاک طينت در اولين کتاب خود ثابت کرد محدوديت
يکي از تاثيرگذار ترين پديده در شکل گيري امر خلاقه است. آنچه
باعث شد پاک طينت در پرداخت صحنه هايي که با بسياري از موارد
حساسيت زا تلاقي دارند موفق شود، ذکاوت در پوشيده گويي است که به
سخت خواني و پيچيده گويي دچار نمي شود. داستان بلند فروشنده يک
مغازه لباس زنانه از حيث ريزبيني هاي نويسنده در بازنمايي رفتار
و ادبيات يک طبقه و صنف نيز مورد توجه قرار گرفت. منتقدان همچنين
به طرح هنرمندانه مفهوم شيء وارگي در ارتباط راوي و مانکن ها در
اين اثر اشاره کردند. «حلقه کنفي» در جمع نامزدهاي جايزه روزي
روزگاري و مهرگان قرار داشت اما توفيقي به دست نياورد. شايد بزرگ
ترين بداقبالي حلقه کنفي در جايزه گلشيري تغييراتي باشد که
برگزار کنندگان اين جايزه در نحوه دسته بندي نامزدها ايجاد کردند
و طبق آن نويسندگاني که پيش از انتشار اولين رمان شان مجموعه
داستان چاپ کرده اند جزء گروه رمان اولي ها محسوب مي شوند. با
اين وجود استقبال منتقدان و خوانندگان از اين کتاب نشان مي دهد
که اولين گام وحيد پاک طينت موفقيت آميز و اميدوارکننده بوده
است.
عقرب روي پله هاي راه آهن انديمشک
وقتي در مراسم پاياني جايزه مهرگان نام حسين مرتضاييان
آبکنار برده شد بسياري تصور کردند اين نويسنده در اعتراض به
اشتراکي بودن جايزه به روي صحنه نمي رود اما آبکنار فقط به
اندازه يي صبر کرد که صفدر تقي زاده از جا بلند شود و سپس به
همراه مجيد قيصري تنديس خود را دريافت کرد. درميان تمام رمان ها
و داستان هاي بلند منتشر شده در سال 1385 «عقرب روي پله هاي راه
آهن انديمشک» بيشتر مورد توجه مخاطبان حرفه يي قرار گرفت،
بيشترين مطالب درباره آن نوشته شد و در زمزمه هاي پيش از جايزه
ها نامش را بيش از کتاب هاي ديگر شنيديم. اين کتاب در جايزه روزي
روزگاري ديپلم افتخار دريافت کرد هرچند که آبکنار در مراسم حاضر
نبود. در جايزه منتقدان و نويسندگان مطبوعات هم تا روزهاي آخر
جزء اصلي ترين گزينه ها بود اما اين جايزه به رسم سال هاي گذشته
پيش بيني ناپذير بود. از همه اينها جالب تر آنکه روايت گروتسک و
کارتونيزه آبکنار از جنگ چند روزي هم در فهرست نامزدهاي جايزه
کتاب دفاع مقدس بود که بعداً توضيح دادند اشتباه شده است. ظاهراً
تعداد کساني که داستان بلند آبکنار را شايسته دريافت تنديس بنياد
گلشيري مي دانند نسبت به مخالفان شان بسيار بيشتر است. بدون هيچ
شائبه و حاشيه عقرب روي پله هاي راه آهن انديمشک در ميان
نامزدهاي ديگر جايزه رمان اول بيشترين شانس دريافت تنديس را
دارد.
بيمار مقيم
اولين رمان
حسين سليماني « بيمار مقيم» از آن دست داستان هايي است که لذت
بردن از آن مشروط به ارتباط برقرار کردن با راوي سرکش اثر است.
راوي داستان سليماني اهل قضاوت هاي تند و تيز درباره آدم ها،
معناي زندگي و فلسفه زيستن است. هرچند که لحن او گاهي به زبان
ترجمه نزديک مي شود و اگر از آن گروه مخاطبان باشيد که روي اين
مساله حساسيت دارند حتماً خواهيد گفت که نويسنده بيمار مقيم
اصلاً در پي آفريدن يک فضاي بومي و آشنا نبوده است. اما به هرحال
خواندن اين رمان کوتاه خوانندگان حرفه يي ادبيات را نسبت به
خواندن آثار بعدي اين نويسنده مشتاق کرده است. بيمار مقيم از طرف
نشر ققنوس به بازار عرضه شد. اين اولين نامزدي اين کتاب در جوايز
امسال است و از شواهد به نظر مي رسد که بعيد است حسين سليماني
براي اولين کتابش به تنديس بنياد گلشيري برسد. کافي است ليست
رقبايش را يک بار مرور کنيد.
مجموعه
داستان
عسگرگريز
پس از برخورد سرد
مخاطبان با مجموعه داستان «و اينک دانمارک»، آصف سلطان زاده در
چهارمين کتاب خود دوباره به همان فضاها و مضمون هايي در داستان
هايش پرداخت که دو مجموعه داستان اول او را در فهرست کتاب هاي
موفق قرار داده بود. «عسگرگريز» که از طرف نشر آگه به بازار عرضه
شد هرچند نتوانست توفيق رويايي «در گريز گم مي شويم » اولين
مجموعه داستان آصف سلطان زاده را تکرار کند اما از حيث توجه
منتقدان جزء کتاب هاي موفق منتشر شده در سال هشتاد و پنج به حساب
مي آيد. هرچند جذابيت لحن و فضاي داستان هاي سلطان زاده بر اثر
تکرار در نظر مخاطبان رنگ باخته اما شايد همين نکته باعث شده که
توانايي هاي ويژه اش در داستان پردازي و روايت بيشتر به چشم
بيايد. مخصوصاً اينکه در ميان خيل داستان هاي کوتاه آپارتماني و
شهري که در اين سال ها منتشر شده تجربه هاي زيسته شگرف اين
داستان نويس افغان به مذاق بسياري از مخاطبان دلزده از فضاي بي
حادثه و سرد جريان مسلط داستان نويسي فارسي خوش آمد. «عسگرگريز»
که اواخر سال گذشته وارد بازار شد در اولين جايزه ادبي سال «روزي
روزگاري» جزء شش اثر پاياني بود اما نتوانست آراي لازم را براي
حضور در ميان سه اثر تقدير شده کسب کند. در جايزه مهرگان هم يکي
از نامزدها بود و در حالي که به نظر مي رسيد در انتخاب هاي
منتقدان و نويسندگان مطبوعات شانس زيادي داشته باشد باز هم جايزه
يي به دست نياورد. به نظر مي رسد در جايزه يي به نام هوشنگ
گلشيري که آصف سلطان زاده را به ادبيات داستاني فارسي معرفي کرد،
شانس زيادي براي دريافت تنديس داشته باشد.
باقي
مانده ها
امسال بين نويسندگان قديمي تر،
«محمدرحيم اخوت» با «باقي مانده ها»يش، در فهرست نامزدهاي بخش
مجموعه داستان حضور دارد. خيلي ها ممکن است اين را هم به همان
حاشيه هاي هميشگي جايزه گلشيري نسبت دهند، هرچند «محمدرحيم اخوت»
شاگرد «گلشيري» نبوده و کارش هم از جنس ديگري است و تنها وجه
اشتراکش با زنده ياد «هوشنگ گلشيري» اصفهاني بودن هردو است.
«اخوت» سال ها است که مي نويسد، هرچند اولين بار رمان «نام ها و
سايه ها» بود که مشهورش کرد و جايزه «مهرگان ادب» را برايش به
ارمغان آورد. او نويسنده يي است بدون حاشيه و بي جنجال اما پرکار
که در طول همين امسال دو مجموعه داستان منتشر کرده است. يکي همين
«باقي مانده ها» که يکي از شانس هاي بردن جايزه «گلشيري» در بخش
بهترين مجموعه داستان است و ديگري هم که در همين هفته هاي اخير
منتشر شد «پاييز بود» بود که داستان هايي را که «اخوت» در سال 85
نوشته دربر مي گيرد.از ويژگي هاي داستان هاي «اخوت» نثر سالم،
پاکيزه و يکدست داستان ها است؛ نثري که نويسنده گاه براي
پروراندن آن از شعر کهن هم مايه گرفته و اين به ويژه در گفت
وگوهاي بين شخصيت هاي داستان هاي او مشهود است. ضمن اينکه «اخوت»
طنزي ملايم را نيز با اين نثر پاکيزه مي آميزد؛ طنزي معتدل که با
دنياي داستاني نويسنده «همخوان» است. بيشتر داستان هاي «اخوت» در
اصفهان مي گذرد و گذشته و حس نوستالژيک نسبت به آن بخش عمده يي
از بدنه داستان هاي او را شکل مي دهد. «اخوت» را شايد بتوان يکي
از قديمي ترين نويسندگاني به شمار آورد که نام شان بين نامزدهاي
جايزه «هوشنگ گلشيري» به چشم مي خورد و احتمال برنده شدن شان هم
هست.
من عاشق آدم هاي
پولدارم
نويسنده ديگري که او هم از نويسندگان
پرکار و در عين حال پرطرفدار حاضر در فهرست نامزدهاي بهترين
مجموعه داستان به شمار مي آيد، «سيامک گلشيري» - برادرزاده زنده
ياد هوشنگ گلشيري - است که با مجموعه «من عاشق آدم هاي پولدارم»
که اوايل امسال از او منتشر شد در فهرست نامزدهاي جايزه «هوشنگ
گلشيري» حضور دارد. «سيامک گلشيري» هم مثل «محمدرحيم اخوت» از
نويسندگاني است که امسال دو کتاب منتشر کرده اند. دومين کتاب
منتشر شده از «گلشيري» در امسال، يک رمان بود به نام «چهره پنهان
عشق» که در همين يکي دو هفته اخير منتشر شد. «سيامک گلشيري»
نويسنده يي است که علاوه بر اينکه توجه منتقدان را به خود جلب
کرده، ظاهراً بين مخاطب هاي نه چندان حرفه يي ادبيات داستاني هم،
نويسنده يي است نسبتاً پرطرفدار که رسيدن برخي کتاب هايش به چاپ
هاي متعدد به خوبي گواه اين مدعا است. او ساده مي نويسد و موضوع
داستان هايش بيشتر حوادث روزمره و روابط شهري و به ويژه روابط
زوج ها و اختلافات زن و شوهري است که اين آخري از بس اين روزها
در داستان هاي شهري تکرار شده، مي تواند پاشنه آشيل مجموعه
داستان «سيامک گلشيري» در رقابتي باشد که بر سر گرفتن جايزه
بهترين مجموعه داستان وجود دارد، هر چند در مورد «من عاشق آدم
هاي پولدارم» تاکنون از سوي منتقدان دو موضع گيري کاملاً متفاوت
صورت گرفته است و برخي اين مجموعه را مجموعه يي بي نقص دانسته
اند و برخي ديگر ايرادهايي بنيادي بر آن وارد دانسته اند. حال
بستگي دارد بين داوران جايزه «هوشنگ گلشيري» اکثريت با کدام دسته
باشد.
مجموعه داستان
اول
هيچ
اولين مجموعه داستان سعيد
بردستاني از نظر ساخت و فضا تنوع زيادي دارد. به همين خاطر حتي
اگر با برخي از داستان هاي اين کتاب هم ارتباط برقرار نکنيد
احتمالاً آنهاي ديگر باب ميل تان خواهد بود. بعضي از داستان هاي
بردستاني در اقليم جنوب مي گذرد که نشان دهنده توانايي هاي اين
نويسنده در پرداخت سنتي داستاني است. يکي دو داستان ديگرش نشان
دهنده دغدغه هاي فرمي اين نويسنده است. « هيچ» در جايزه ادبي گام
اول نامزد بود ولي برخلاف پيش بيني ها در مهرگان ادب نامزد نشد.
با اين وجود اولين کتاب بردستاني نظر مثبت بسياري از منتقدان را
به خود جلب کرد و در جايزه ادبي گلشيري هم کم شانس نيست. شايد
اگر داستان هاي بردستاني از نظر مضمون و فضا يکدست بود راحت تر
مي شد درباره احتمال برنده شدن آن پيش بيني کرد اما حالا کار
سختي است که بدانيم کدام داستان هاي بردستاني مورد توجه داورها
قرار گرفته است.
زندگي مطابق خواسته تو پيش مي
رود
بين کتاب اولي هاي امسال جايزه «گلشيري» يکي
هم طبق معمول همه جايزه هايي که از آغاز امسال تاکنون برگزار
شده، «اميرحسين خورشيدفر» است با مجموعه داستان «زندگي مطابق
خواسته تو پيش مي رود». «خورشيدفر» از نويسندگاني است که با همين
اولين مجموعه داستانش تا اين لحظه پاي ثابت همه جوايز ادبي مختلف
بوده. از جوايز مستقلي مثل «روزي روزگاري» و «مهرگان» و «منتقدان
و نويسندگان مطبوعات» گرفته تا جوايز دولتي نظير «گام اول» و
«جايزه کتاب سال» که نامزدهاي بخش ادبيات آن اخيراً معرفي شدند.
«خورشيدفر» با «زندگي مطابق خواسته تو پيش مي رود» خود تاکنون سه
تا از اين جايزه ها يعني جايزه «روزي روزگاري» و «گام اول» و
«مهرگان ادب» را از آن خود کرده که اين خود نشان مي دهد، داوراني
با ديدگاه ها و رويکردها و سليقه هاي فکري متفاوت در موفق بودن
اين مجموعه با يکديگر هم داستان بوده اند. هرچند انتخاب نشدن اين
مجموعه به عنوان مجموعه داستان برگزيده جايزه «منتقدان و
نويسندگان مطبوعات» نشان داد که پيش بيني ها هرچقدر هم که مستدل
باشد باز بايد منتظر آينده ماند.
شب هاي
چهارشنبه
مجموعه ديگري که از ميان کتاب اولي ها
شانس زيادي براي بردن جايزه «گلشيري» دارد، «شب هاي چهارشنبه»
است، نوشته «آذردخت بهرامي». «شب هاي چهارشنبه» هم از آن مجموعه
داستان هايي بود که به محض انتشارش با تعريف و تمجيدهاي فراواني
از سوي منتقدان روبه رو شد و در اولين جايزه ادبي که امسال
برگزار شد، يعني جايزه «روزي روزگاري» به طور مشترک با «زندگي
مطابق خواسته تو پيش مي رود»، تنديس ويژه بهترين مجموعه داستان
را از آن خود کرد و آخرين جايزه يي هم که تا الان برگزار شده
يعني جايزه «منتقدان و نويسندگان مطبوعات» به همين مجموعه داستان
تعلق گرفت. هرچند برخي منتقدان معتقدند تمام داستان هاي اين
مجموعه هم سطح نيستند و دو سه داستان از بقيه بهترند. برخي هم که
پا را از اين هم فراتر گذاشته، مي گويند بهترين داستان اين
مجموعه داستان اول آن يعني خود داستان «شب هاي چهارشنبه» است؛ آن
هم با فاصله يي بعيد از ديگر داستان ها. اين منتقدان اخير
معتقدند که بار اصلي خوب بودن اين مجموعه را همين داستان «شب هاي
چهارشنبه» است که به دوش مي کشد. عده يي هم در ارزيابي اين
مجموعه وارد بحث هاي حاشيه يي هميشگي جايزه «گلشيري» و آن عامل
معروف «اهميت شاگرد گلشيري بودن» و نقش تعيين کننده آن در جايزه
«گلشيري» مي شوند و از اين لحاظ بيشترين احتمال را بين کتاب اولي
ها، به برنده شدن «آذردخت بهرامي» مي دهند اما اگر هم نخواهيم
وارد اين بحث حاشيه يي شويم باز شواهد فراواني هست که مي توان
براساس آنها «آذردخت بهرامي» را يکي از جدي ترين نامزدهاي جايزه
«گلشيري» به شمار آورد. «بهرامي» نويسنده يي است که نگاه
طنزآميزش او را از ديگر نويسندگان زن که شکل کارشان با شکل کار
او مشابه است، متمايز مي کند؛ ضمن اينکه يکي از ويژگي هاي داستان
هاي او به نظر منتقدان خلق موقعيت هاي بديع داستاني
است.